دیگه نمیخوام بمونم تو اون شلوغی دلت

آویزونم نشو دیگه میخوام برم یه جای دور

طاقت موندن ندارم سخته برام حرفای زور

آویزونم نشو میخوام فردامو بی تو بسازم

هیچ نمیخوام ببینمت شروع شه غصه هام بازم

آویزونم نشو میخوام بگذرم از خاطره هات

دیگه نمیخوام بدونم که با کی میگذره شبات

آویزونم نشو خودت خوب میدونی چقد بدی

همیشه با یه مشت دروغ حال منو بهم زدی

آویزونم نشو خودت از تو چشام خوب میخونی

خیلی دلم پره ازت فقط میگم یه حیوونی

آویزونم نشو که من به خاک سپردم اسمتو

هیچ حرف خوبی ندارم که باز بیام بگم به تو

آویزونم نشو که من راضی نمیشم بمونم

دنیای تو یه جور دیگه است اینجوری من نمیتونم

آویزونم نشو نذار حرف نگفته رو بگم

نذار که بشکنه سکوت رسوا میشی ، بذار برم

آویزونم نشو نذار شرمنده شی با گفته هام

نذار بگم کجا بودی وقتی نبودی تو باهام

آویزونم نشو فقط نخواه که حرفی بزنم

یادت باشه آبروتو اونکه نمیبره منم

آویزونم نشو فقط یادت باشه خدایی هست

میشکنه قلبش دیر و زود هرکی که قلبی رو شکست